((نزدیک نیا، باتو مرا حادثه ای نیست.این آدم ویران شده از دور قشنگ است)).از ظلمت تنهایی یک زن، این تلخی آواز قشنگ استبیداد از این دادِفرو خورده ی دل، هایدل دادگی صبح به فریاد قشنگ است.در کنج دلم مانده همه فقر بیانیاین لال فرو خفته ، به گفتار قشنگ استدل در تپش یافتن اش باز نهانی ستتا شهره ی شهری شود، انکار قشنگ استبی علت و معلول همه سر به گریبان.این محکمه ی ظلم به سردار قشنگ است#بهناز خرّم
قشنگ ,ی ,دل ,ظلمت ,تنهایی ,یک ,قشنگ است ,ظلمت تنهایی ,تنهایی یک ,نهانی ست ,باز نهانی
درباره این سایت